- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش آن گروه که در بررخ جهان بستند زکاینات بریدند و در تو پیوستند
2 از آن صنم خبر آن زاهدان کجا دارند که خرقه پاره نکردند و سبحه نگسستند
3 بر از عشق کجا پی برند اهل خرد مگر کنند فراموش آنچه دانستند
4 مخمور بمرگ شهیدان کوی عشق افسوس که دوستان حقیقی بدوست پیوستند
5 ز ساکنان خرابات پرس را ز دو کون نه زان گروه که از باده ریا مستند
6 هزار کنج گهر ریز هر قدم دارند چه شد که راهروان فنا تهی دستند
7 بس این فراغت از خودگذشتگان رهت که از جهان و در و هرچه هست وارستند
8 خوش آنکسان که نوازند زیردستان را بشکر آنکه قوی پنجه و زبردستند
9 مجو تلافی بیداد از بتان کین قوم نمک زنند بر آن دل که از جفا خستند
10 جماعتی که کنند از ستم فغان مشتاق نه عاشقاند که تهمت بخویشتن بستند