1 خوش آن روزی که بر آن طرههای مشکبو پیچم دو عالم را دهم از دست و بر یک موی او پیچم
2 خم می را بگویید ای حریفان رحم خوش چیزی ست برای ساغری تا چند دست هر سبو پیچم؟
3 برای آن که فصل گل درین باغم به یاد آرند به هر انگشت شاخی، رشتهای همچون کدو پیچم
4 نمیخواهم که چون منصور، ممنون کسی باشم به دست خود کمند زلف او را بر گلو پیچم
5 سلیم از دست فرصت رفت در سامان وصل او نمازم شد قضا، تا کی در آداب وضو پیچم؟