خوشا آن دل که جانانش از ابن حسام خوسفی غزل 171

ابن حسام خوسفی

آثار ابن حسام خوسفی

ابن حسام خوسفی

خوشا آن دل که جانانش تو باشی

1 خوشا آن دل که جانانش تو باشی خنک باغی که ریحانش تو باشی

2 به رشک آید قد طوبی در آن باغ که سرو ناز پستانش تو باشی

3 علاج درد بی درمان نجوید دوا جوئی که درمانش تو باشی

4 خبر ها می دهد هدهد دگر بار سبا را تا سلیمانش تو باشی

5 در آن مجلس شکر ریزد به خروار که طوطی سخن دانش تو باشی

6 مرا ابن احسام این مرتبت بس که جانانش تو و جانش تو باشی

7 سزد گر بر همه خوبان کند ناز بتی کالحق غزلخوانش تو باشی

عکس نوشته
کامنت
comment