مبارکی و سعادت نمود روی از ازرقی هروی قصیده 60

ازرقی هروی

آثار ازرقی هروی

ازرقی هروی

مبارکی و سعادت نمود روی بشاه

1 مبارکی و سعادت نمود روی بشاه از آن مبارک و مسعود تحفهای زاله

2 چه تحفه ایست ؟ یکی فر خجسته فرزندست موافقان را شادی فزای و انده کاه

3 بشهریاری و شاهی تمام نسبت او زهر دو روی نسب شهریار و زادۀ شاه

4 نه پادشاه چنو بیند از فراز و نشیب نه شهریار چنو یابد از سپید و سیاه

5 ز دیبه سلب باد روز در پوشد کجا ز غیبه بود تارو پود آن دیباه

6 کلاه ملک ز شاهان بتیغ بستاند خزانه شان گه بخشش تهی کند بکلاه

7 ببزم ورزم ببینی که او چه خواهد کرد ببدره های زر سرخ و قلبهای سیاه

8 پسر بود بحقیقت پناه و پشت پدر چه خوب تر بجهان مر تر از پشت و پناه ؟

9 هر آنچه خواستی و جستی از خدای بزرگ بیافتی و بداری ، دگر بجوی و بخواه

10 چو گل بخند و بیفروز ، زان جهت که هنوز بباغ بخت تو نشکفت یک گل از پنجاه

عکس نوشته
کامنت
comment