کفر زلفت گر نهد بر از عمادالدین نسیمی غزل 148

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

کفر زلفت گر نهد بر سر مرا یکبار بار

1 کفر زلفت گر نهد بر سر مرا یکبار بار نیست ایمانم اگر باشد مرا زان بار بار

2 گر همی داری به دل روز وصالت دوست دوست خیز و مثل چشم ما شب تا سحر بیدار دار

3 در کفت گر زهر آید رو تو هم چون نوش نوش زان که تریاکش بود بر لعل شکر بار بار

4 وقت گل شد بر لب جو دلبر دلجوی جوی واندر این موسم همیشه عیش با دلدار دار

5 بلبلان را گر نبودی هیچ از آن گلزار بوی کی زدندی صد هزاران نعره در گلزار زار

6 زهدا! در حلقه دردی کشان دردی بچش تا بباشی در میان عاشقان هشیار یار

7 عابد اندر حلقه رندان نشد بی ترک ترک باش گو چون حلقه آن سگ بر در و خونخوار خوار

8 ای نسیمی! چون نمی آید از این انکار کار خیز و خود را از یقین خود تو برخوردار دار

عکس نوشته
کامنت
comment