فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

کفر زلفش رهزن دین است از فروغی بسطامی غزل 108

غزل 108 ام از 549 غزلیات

کفر زلفش رهزن دین است گویی نیست هست

1 کفر زلفش رهزن دین است گویی نیست هست کافری سرمایه‌اش این است گویی نیست هست

2 تا چه کرد آن سنبل نورسته در گل‌زار حسن کش قدم بر فرق نسرین است گویی نیست هست

3 تا هوای عنبرین مویش مرا بر سر فتاد مو به مویم عنبرآگین است گویی نیست هست

4 شانه تا زد چین زلفش را به همراه صبا کاروان نافهٔ چین است گویی نیست هست

5 با صف مژگان به قتل مردم صاحب نظر چشم مستش مصلحت بین است گویی نیست هست

6 با نظربازی که هرگز ترک مهر او نکرد ترک چشمش بر سر کین است گویی نیست هست

7 تا ز دستم سر کشید آن گلبن باغ مراد دیده‌ام پراشک رنگین است گویی نیست هست

8 وصل جانان قسمت اهل هوس شد ای دریغ گل نصیب دست گل‌چین است گویی نیست هست

9 هر کجا کز عشق او عشاق ذکری سر کنند الحق آنجا جای تحسین است گویی نیست هست

10 از دل خونینم ای زلف مسلسل سرمپیچ زان که اول نافه خونین است گویی نیست هست

11 گر فروغی گفت من عاشق نی‌ام باور مکن کوه‌کن را شور شیرین است گویی نیست هست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر کفر زلفش رهزن دین است گویی نیست هست

شاعر شعر کفر زلفش رهزن دین است گویی نیست هست چه کسی است ؟

شاعر شعر کفر زلفش رهزن دین است گویی نیست هست فروغی بسطامی می باشد.

شعر کفر زلفش رهزن دین است گویی نیست هست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر کفر زلفش رهزن دین است گویی نیست هست چیست ؟

قالب شعر کفر زلفش رهزن دین است گویی نیست هست غزل است

مضمون اصلی شعر کفر زلفش رهزن دین است گویی نیست هست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین است.
بنر