- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بتجرید در شهر من شهره ام چه گفتم خود از من بود شهره شهر
2 چو عیسی نخواهم زن ار فی المثل بخواهد ز من نیم خرمهره مهر
3 گرم زهره بوسی بمنت دهد مرا آید آن از لب زهره زهر
4 نجویم بکس التجا جز بحق ورم خون بریزد بصد دهره دهر
5 پدر که جان عزیزش بلب رسید چه گفت یکی نصیحت من گوش کن تو جان پدر
6 اگر چه دوست عزیزست راز خود مگشای که دوست نیز بگوید بدوستان دگر