-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بیدلی بودست جانی بیقرار سربرآوردی و گفتی زار زار
2 کای خدا گر مینداند هیچکس آنچه با من کردهٔ در هر نفس
3 باری این دانم که تو دانی همه پس بکن چیزی که بتوانی همه
4 این چه با من میکنی در هر دمی می براید از دلت آخر همی
5 عزم جان داری ز من بربوده دل اینچه کردی هرگزت نکنم بحل