بحمدالله که صحت داد ایزد از هلالی جغتایی غزل 29

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

بحمدالله که صحت داد ایزد پادشاهی را

1 بحمدالله که صحت داد ایزد پادشاهی را برآورد از سر نو بر سپهر حسن ماهی را

2 معاذالله! اگر می کاست یک جو خرمن حسنش بباد نیستی می داد هر برگ گیاهی را

3 چو پا برداشتی، ای نرگس رعنا، بغمازی قدم آهسته نه، دیگر مرنجان خاک راهی را

4 بشکر آنکه شاه مسند حسنی، بصد عزت مران از خاک راه خود بخواری دادخواهی را

5 چو بیمارند چشمان تو خون کم می توان کردن چرا هر لحظه می ریزند خون بی گناهی را؟

6 سهی سرو ریاض حسن چون سر سبز و خرم شد چه نقصان گر خزان پژمرده می سازد گیاهی را؟

7 هلالی را فدای آن شه خوبان کن، ای گردون چرا بی تاب میداری مه انجم سپاهی را؟

عکس نوشته
کامنت
comment