- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بحمدالله که صحت داد ایزد پادشاهی را برآورد از سر نو بر سپهر حسن ماهی را
2 معاذالله! اگر می کاست یک جو خرمن حسنش بباد نیستی می داد هر برگ گیاهی را
3 چو پا برداشتی، ای نرگس رعنا، بغمازی قدم آهسته نه، دیگر مرنجان خاک راهی را
4 بشکر آنکه شاه مسند حسنی، بصد عزت مران از خاک راه خود بخواری دادخواهی را
5 چو بیمارند چشمان تو خون کم می توان کردن چرا هر لحظه می ریزند خون بی گناهی را؟
6 سهی سرو ریاض حسن چون سر سبز و خرم شد چه نقصان گر خزان پژمرده می سازد گیاهی را؟
7 هلالی را فدای آن شه خوبان کن، ای گردون چرا بی تاب میداری مه انجم سپاهی را؟