- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بحمدالله که جان دادم بدان تلخی ز بیدادش که از من، تا قیامت، لذت آن می دهد یادش
2 به راهش مشت خاکی از وجودم مانده و شادم که نتواند ز بس گرمی به نزدیک آمدن بادش
3 دم مردن ز بیم آن دهد کامم که بعد از من کند ناگه غم ناکامی ام ره در دل شادش
4 مگو کز سلطنت پرویز شهرت یافت در عالم که دارد در جهان مشهور هم چشمی فرهادش
5 نبود این تیز دستی ها اجل را پیش ازین عرفی مگر تعلیم ترک غمزهٔ او کرد ارشادش