بی تو دل در خوردن غم مرغ از جویای تبریزی غزل 575

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار بود

1 بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار بود در گلو ما را نفس چون ناله در منقار بود

2 پی به خود نابرده در تن پروری عمرت گذشت بود اگر گنجی نهان در زیر این دیوار بود

3 موجهٔ دریای رحمت در نظر آمد مرا جنبش هر لب که در تکرار استغفار بود

4 توبه اش مقبول حق بی ذکر استغفار شد هر کرا شرم گنه مهر لب اظهار بود

عکس نوشته
کامنت
comment