-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بی تو یکشب گر سرم بر بستر است نوک مژگان بر دو چشمم نشتر است
2 بی مه روی توام تار است شب گر روان بر چهره ام بس اختر است
3 عکس ما در آینه شد جلوه گر وهم آمد در گمان کاین دلبر است
4 این چه ساقی بود کامد با قدح این چه صهبا بود کاندر ساغر است
5 در خور ذکر تو نه این سبحه است در خور عشق تو نه این دفتر است
6 هر گوهر از چار گوهر شد پدید عشق را گوهر زبحر دیگر است
7 می کشان بر لطف حق مستظهرند شیخ شهر ار بر عمل مستظهر است
8 نی سواران راست مرکب شیر عقل عشق آن مرغی که برقش شهپر است
9 در خم زلفت دل آشفته گفت آه از آن زخمی که مشکش بستر است