1 بی برگ شو چو نی به نوا می توان رسید از راه نیستی به خدا می توان رسید
2 وامانده از وصول، اصول ای فروع جوی از سایه گر بری به هما می توان رسید
3 ای دل به کوی یار اگر درد، همره است مردانه زن قدم به دوا می توان رسید
4 چون سرو با کجی مکن الفت در این چمن از راستی به نشو و نما می توان رسید
5 او خود مگر به جذبه سعیدا کشد تو را ورنه به جد و جهد کجا می توان رسید؟