بی جمال تو، ای جهان افروز از عراقی عشاق‌نامه 3

بی جمال تو، ای جهان افروز

1 بی جمال تو، ای جهان افروز چشم عشاق تیره بیند روز

2 دل به ایوان عشق بار نیافت تا بکلی ز خود نکرد بروز

3 در بیابان عشق ره نبرد خانه پرورد «لایجوز» و «یجوز»

4 چه بلا بود کان به من نرسید؟ زین دل جان گداز درداندوز

5 عشق می‌گویدم که: ای عاشق چاک زن طیلسان و خرقه بسوز

6 دیگر از فهم خویش قصه مخوان قصه خواهی، بیا ز ما آموز

7 بنشان، ای عراقی، آتش خویش پس چراغی ز عشق ما افروز

عکس نوشته
کامنت
comment