میان دو خردمند سخن عشق پیشه لطیفتر نیست و از گران جانان دور ازین اندیشه کثیفتر نی. ,
2 پرتو شاهد عشق است جمال دل مرد کی کند میل جمال آن که به دل نیست جمیل
3 گر بدین قاعده حجت طلبد نادانی حجتم بس بود: الجنس الی جنس یمیل
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای چو گلت جیب به چنگ خسان دامن صحبت بکش از ناکسان
2 گر چه ز آغاز گشادت دهند عاقبت الامر به بادت دهند
1 در خم این دایره نقش بند چند شوی بند به هر نقش چند
2 نقش رها کن سوی بی نقش رو دیده به هر نقش چه داری گرو
1 چون سلامان را شد اسباب جمال از بلاغت جمع در حد کمال
2 سرو نازش تازگی را سر گرفت باغ لطفش رونق دیگر گرفت
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به