جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

بتی که برده دلم زلف عنبر از جویای تبریزی غزل 764

غزل 764 ام از 1266 غزلیات

بتی که برده دلم زلف عنبر بویش

1 بتی که برده دلم زلف عنبر بویش نشسته نکهت سنبل چو گرد بر مویش

2 چرا دلم نکشد ناز چشم دلجویش که ناوک مژهٔ او بود ترازویش

3 کسی بود به جهان دوربین که پیش نظر نهاد عینک از آیینه های زانویش

4 به شیشهٔ خانهٔ افلاک رخنه اندازد چنین به خویش ببالد هواگر از بویش

5 شدیم خاک نشین دری که صد خورشید ز پا فتاده تر از نقش پاست بر کویش

6 خوی حجاب ز رخ انجم انجم افشاند چو آفتاب شود چهرهٔ با گل رویش

7 تو خال گوشهٔ ابرو مگو که مبتذل است بگوی جویا زاغ کمان ابرویش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بتی که برده دلم زلف عنبر بویش

شاعر شعر بتی که برده دلم زلف عنبر بویش چه کسی است ؟

شاعر شعر بتی که برده دلم زلف عنبر بویش جویای تبریزی می باشد.

شعر بتی که برده دلم زلف عنبر بویش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر بتی که برده دلم زلف عنبر بویش چیست ؟

قالب شعر بتی که برده دلم زلف عنبر بویش غزل است

مضمون اصلی شعر بتی که برده دلم زلف عنبر بویش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ است.
بنر