جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون
جهان ملک خاتون

بتی کاو بس عجب شیرین از جهان ملک خاتون غزل 203

غزل 203 ام از 1809 غزلیات

بتی کاو بس عجب شیرین زبانست

1 بتی کاو بس عجب شیرین زبانست دل از من بستد و در بند جانست

2 نگاری کاو به رخ ماهی تمامست مهی کاو بر سر سرو روانست

3 ربود از من دل و رویش ندیدم از آنم خون دل بر رخ روانست

4 مسلمانان ز دلدارم بپرسید چرا همچون پری از من نهانست

5 شبی تا صبح خوابم نیست در چشم همه روزم ز درد او فغانست

6 نباشد در مزاجش مهربانی از آن رو این چنین نامهربانست

7 نپیچم سر ز رایش با همه جور که ما را عشق او روح و روانست

8 دلم چون زلف دلبر ناشکیب است تنم چون چشم جانان ناتوانست

9 به شوخی نیست مانندش به عالم مگر او فتنه ی آخر زمانست

10 دو زلفش بر قمر ساید شب و روز چنین شوریده و سرکش از آنست

11 نمی دانم چرا با این همه لطف چنین فارغ از احوال جهانست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بتی کاو بس عجب شیرین زبانست

شاعر شعر بتی کاو بس عجب شیرین زبانست چه کسی است ؟

شاعر شعر بتی کاو بس عجب شیرین زبانست جهان ملک خاتون می باشد.

شعر بتی کاو بس عجب شیرین زبانست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر بتی کاو بس عجب شیرین زبانست چیست ؟

قالب شعر بتی کاو بس عجب شیرین زبانست غزل است

مضمون اصلی شعر بتی کاو بس عجب شیرین زبانست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر باحال, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر