بتی که خاطر او لازم از جهان ملک خاتون غزل 524

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

بتی که خاطر او لازم جفا باشد

1 بتی که خاطر او لازم جفا باشد چه لازمست که با او مرا وفا باشد

2 چرا تو جرم کنی و خطا نهی بر ما مکن خطا که بد از نیکوان خطا باشد

3 تو پادشاه جهانی و من گدای درت صلاح کار گدایان ز پادشا باشد

4 هرآنکه همچو من از عافیت نپرهیزد چه جای اینکه از اینش بتر جزا باشد

5 کسی که نشنود از دوستان مخلص پند بخرّمی دل دشمنان سزا باشد

6 مرا مگوی نگارا که عهد بشکستی طریق عهد شکستن نه زان ما باشد

7 من آن نیم که به جور از تو روی برتابم که نقض عهد هم از عادت شما باشد

8 چه دشمنی که نکردی به دوستی با من ز دوستان صفت دشمنان روا باشد

9 اگر تو طعنه زنی بر جهان که بد مهرست امید مهر و وفا در جهان که را باشد

عکس نوشته
کامنت
comment