- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بتان نخست چو در دلبری میان بستند میان بکشتن یاران مهربان بستند
2 دعا اثر نکند کز درم تو چون راندی به روی من همه درهای آسمان بستند
3 مگر میان بتان روی آن صنم دیدند که اهل صومعه زنار بر میان بستند
4 به آشیانه نبستند عندلیبان دل اگر دو روز در این گلشن آشیان بستند
5 فغان که مدعیان از جفا برون کردند مرا ز شهر تو و راه کاروان بستند
6 رساند کار به جایی جفای گل چینان که در معاینه بر روی باغبان بستند
7 جفاکشان سخنان با تو داشتند ولی چو هاتف از ادب عاشقی زبان بستند