بتا از نازکی گوئی از ابن یمین فریومدی غزل 291

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

بتا از نازکی گوئی ز سر تا پا همه جانی

1 بتا از نازکی گوئی ز سر تا پا همه جانی ز جان نازکتر ار باشد تو سرو سیمبر آنی

2 نهم رخ بر رخ خوبت بر غم خصم تا بیند که بشکفته گل رعنا فراز سرو بستانی

3 خوشا روی دلارایت ز می بروی هزاران خوی لطیف و پاک چون بر گل سرشک ابر نیسانی

4 مرا چون در وفای تو کنار از دیده دریا شد تو کشتی جفا چندین چرا بر خشگ میرانی

5 تو چون گردون و چون گیتی دلارائی و خوش لیکن چو گردون سخت پیکاری چو گیتی سست پیمانی

6 غلام یکنفس خوابم مگر بینم جمالت را که پنهان از توام با تو تماشائیست روحانی

7 ز باد صبحدم بویت دلم بشنید و گفت آمد نسیم یوسف مصری سوی یعقوب کنعانی

8 نگارا بر پرویان سلیمان وار شاهی کن که چون حسن تو ملک جان نگیرد کس بآسانی

9 بکوش ابن یمین چندان که امکانست در عشقش بود دستت دهد روزی که سر در پایش افشانی

عکس نوشته
کامنت
comment