بتا بدمهر و سنگین از جهان ملک خاتون غزل 1401

1 بتا بدمهر و سنگین دل چرایی چرا با وصل ما در ماجرایی

2 چو ما از جان و دل یکباره جانا تو را گشتیم تو آخر که رایی

3 نظر بر من کن و بر حال زارم به جان آمد دلم در بی نوایی

4 ز خوان وصلت ای دلبر خدا را بگو تا کی کنم باری گدایی

5 نگارینا به هجرانم مرنجان مکن زین بیشتر از ما جدایی

6 جفا زین بیشتر مپسند بر ما ز دل بیرون کن ای دل بیوفایی

7 گر اندازی نظر بر من عجب نیست منم گنجشک و تو مرغ همایی

8 بگستر سایه بر من کز فر تو مگر باشد که یابم روشنایی

9 مکن بیگانگی با ما اگرچه جهان با کس نکردست آشنایی