-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بسکه برخاست مرا از دل غمفرسا دود زآتشین روی تو برخاست نگارینا دود
2 آینه رو صنما این دل سنگین بگذار آه از آندم که برآید زدل شیدا دود
3 چند سودای سر زلف نکویان ایدل که برآمد زدماغ من از این سودا دود
4 دود عود است که از مجمره برخاسته است یا که از روی تو از زلف غبیرآسا دود
5 قرص خور را نبود دود رخت را چه فتاد بلکه پیچیده در او زآه درون ما دود
6 آن خط غالیه آسا چه برو دیده پدید گفت پیدا شده از مهر جهان آرا دود
7 آتشین آه من آشفته بشبهای فراق همچو خاشاک بر آرد زدل دریا دود
8 آخر ای شمع تو را سوز درون واننشست تا زپروانه برآوردی بی پروا دود
9 مگر از خاک نجف سرمه کنم چشمان را ورنه ناچار کند دیده ما اعمی دود