1 برکف، دل سی پارهٔ عشّاق نگهدار حرز تن و جان، این کهن اوراق نگهدار
2 زان تیغ که آلوده به خون دگران است ما را بکش و غیرت عشاق نگهدار
3 ترسم که رسد یار و من از خود شده باشم ای صبر، عنان دل مشتاق نگهدار
4 در چشم عدو راست نشانتر ز خدنگند خم گشته قدان را چو کمان، طاق نگهدار
5 کی چشم و دل بوالهوسان محرم عشق است؟ ناموس غم، ای خسرو آفاق نگهدار
6 در خلوت آیینه حزین ، جای نفس نیست با صافدلان صحبت اشراق نگهدار