- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بنزد خواجه رفتم بهر کاری کزانم باز گفتن عار باشد
2 و لکن اقتضای روزگارست که دانا را به نادان کار باشد
3 یکی مجهولکی پیش درش بود چو سگ کوحاجب مردار باشد
4 مرا گفتا: توقّف کن زمانی که وقت بار خود دیدار باشد
5 مرا آن بار خاطر گشت، گفتم گدایی را خود این مقدار باشد؟
6 گدایان محتشم گردند امّا حدیث بار بس بسیار باشد
7 خرد چون حیرت من دید گفتا ندانستی که خر را بار باشد
8 پس آنگه بیتکی تلقین من کرد که زیب یک جهان اشعار باشد
9 بسا سر کافسرش افسار باشد بسا در کز در مسمار باشد