- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بنمای رخ که مطلع صبح صفاست این آیینه جمال نمای خداست این
2 کردم بسی طفیل سگان بر در تو جای هرگز نگفتیم چه کس است از کجاست این
3 بر سینه می زدم ز غمت سنگ هر که دید گفتا به عشق سنگ دلی مبتلاست این
4 هرگز نکردی از لب خود کام من روا ای بی وفا به شرع وفا کی رواست این
5 زلف دوتاست پیش رخم گفته ای نقاب زلف دو تا مگوی که دام بلاست این
6 بیگانه وار می گذری بر گدای خویش آخر نه با سگان درت آشناست این
7 می زد رقیب طعنه جامی سگ تو گفت هیچش مگو که همدم دیرین ماست این