- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خم در خروش و جوش ز خمیازهٔ من است این دور را قدح نه به اندازهٔ من است
2 مضمون بکر غیر خموشی نیافتم بستن لب از سخن، سخن تازهٔ من است
3 رنگ پریده ام پر و بالم [شکستنی] است بوی گلم هوای تو جمازهٔ من است
4 آن دفتر درخت خزان دیده ام که باد دایم به فکر بستن شیرازهٔ من است
5 در دست، داغ حسرت وصل تو هر زمان از بوستان یأس، گل تازهٔ من است
6 برق از شکوه شعلهٔ آهم شراره بست فریاد رعد، شعبهٔ آوازهٔ من است
7 در رزمگاه عشق سعیدا به روی زرد مشاطه تیغ، خون جگر غازهٔ من است