1 اول به ره عشق خموشت سازند وانگه به درش حلقه به گوشت سازند
2 تا با خودی، از خود خبری نیست تو را در بیهوشی تمام هوشت سازند
1 پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ است هجران به تو نزدیک شد ای جان، چه درنگ است
2 ما قافلهسالار ره عشق بتانیم در بحر بلا کشتی ما کام نهنگ است
1 هرکه امشب می نمینوشد به ما منسوب نیست پارسا در حلقه مستان نشستن خوب نیست
2 در چنین فصلی که بلبل مست و گلشن پرگل است گر همه پیمانه عمرست خالی خوب نیست
1 خانهام نیمی خراب از گریه نیمی پرگل است همنشینم جغد از یک سو، ز یک سو بلبل است
2 نکتهای تا کرده از سیرابی زلفش رقم از رطوبت خامهام گویی که شاخ سنبل است