1 بنمودی مقنعی مهی ناگاهی تا هر که پدید گشت چون گمراهی
2 او داشت فرو برده به چاهی ماهی داری تو فرو برده به ماهی چاهی
1 وصف تو چو سرکشان بکردند از هر هنرت یکی شمردند
2 صد یک ز تو چون همه نبودند امروز همه ز تو بدردند
1 ای به قدر از برادران برتر مر تو را شد برادر تو پدر
2 مادر تو چو مادر پدرست پس تو را جده باشد و مادر
1 لوا و عهد خطاب خلیفه بغداد خدای عزوجل بر ملک خجسته کناد
2 ابوالملوک ملک ارسلان بن مسعود که تخت و ملک و فلک مثل او ندارد یاد