1 بکوه ساوه (ساده) ز تو مرگ بر نخواهد گشت همی دراید در روی تو از آن آژنگ
2 اگر نخواهی بر دشت ساوه شو بنشین وگر بخواهی درشو بقلعۀ بشلنگ
1 همیشه سر زلف آن سیمتن گره بر گره یا شکن بر شکن
2 بپیچد همی چون من از عشق او گره بر بنفشه شکن بر سمن
1 ای گرفته کاغ کاغ از خشم ما همچون کلاغ کوه و بیشه جای کرده چون کلاغ کاغ کاغ
1 الا تا نرگس خوبان همی بر مشتری تابد بودشان در شکنج زلف رخ چون ماه جوشن ور