- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهر خدنگ آه از بیداد دلستانی باشد به پهلوی دل هر استخوان کمانی
2 از ناله دمادم فرسوده شد زبانم می بایدم ز آهن همچون جرس زبانی
3 عمری به پیش تیرش بودی تنم نشانه اینک به سینه هرجا از زخم او نشانی
4 از تاج سربلندان شد عالی آستانش زین آستان نباشد عالیتر آستانی
5 آهی که دور ازان مه خوردم فرو به سینه بهر خراش جانم شد آتشین سنانی
6 باشد بهار خرم آن رخ ز سبزه خط یارب مباد هرگز آسیبش از خزانی
7 از ضعف و عجز و پیری جامی ز پا فتادی ای وای اگر نگیرد دست تو نوجوانی