1 بنگر بفروغ شمع وانطلعت و چهر اندوده بدود آتشین روی سپهر
2 در سیم وزرش نیک نگه میکردم ماننده ماه بود و در سایه مهر
1 منت ایزد را که دیگر باره بی هیچ انقلاب بر سر اهل خراسان سایه گسترد آفتاب
2 تا ابد نتوان ادای شکر این کردن که باز مسند عزت مشرف شد بشاه کامیاب
1 حبذا قصری که دارد پای ثابت اندر آب سر ز رفعت برکشیده تا باوج آفتاب
2 آفتاب از عکس جام روشنش بر روزنش کرد خوش خوش رخ نهان حتی توارت بالحجاب
1 فروغ صبح سعادت جهان منور کرد نسیم نصرت حق ملک جان معطر کرد
2 فتاد نیک و بد کار خلق با شاهی که در امور جهان ایزدش مخیر کرد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به