1 بنگر بفروغ شمع وانطلعت و چهر اندوده بدود آتشین روی سپهر
2 در سیم وزرش نیک نگه میکردم ماننده ماه بود و در سایه مهر
1 دوش وقت صبحدم آمد نسیمی مشکبار مژده جانپرورم داد از قدوم شهریار
2 گفت کآمد رایت منصور شاه شرق و غرب بخت و دولت بر یمین و فتح و نصرت بر یسار
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست