بهست قامت و دیدار از مسعود سعد سلمان قصیده 145

مسعود سعد سلمان

آثار مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان

بهست قامت و دیدار آن بت کشمیر

1 بهست قامت و دیدار آن بت کشمیر یکی ز سرو بلند و یکی ز بدر منیر

2 بتی که هست رخ و زلف او به رنگ و به بوی یکی شبیه عقیق و یکی بسان عبیر

3 دل و برش به چه ماند به سختی و نرمی یکی به سخت حدید یکی به نرم حریر

4 ببرد عارض و زلفینش از دو چیز دو چیز یکی سپیدی شیر و یکی سیاهی قیر

5 دلم شد و تن ازو تا جدا شدم من ازو یکی ز رنج غنی و یکی ز صبر فقیر

6 دو چیز دانم اصل نشاط و راحت خویش یکی وصال نگار و یکی ثنای امیر

7 امیر غازی محمود کش دو چیز سزاست یکی همایون تاج و یکی خجسته سریر

8 شهی که بینی دو دست جود او باشد یکی چو بحر طویل و یکی چو بئر قعیر

9 شهی که هست دل و دست او به گاه سخا یکی چو بحر محیط و یکی چو ابر مطیر

10 ببرد طلعت و فهم وی از دو چیز سبق یکی ز زهره از هر یکی ز تیر دبیر

11 معین اوست فلک چون مشیر اوست جهان یکی چه نیک معین و یکی چه نیک مشیر

12 قضا مساعد او و قدر مسخر او یکی چو گشته رهین و یکی چو گشته اسیر

13 همی گشاید کشور همی ستاند ملک یکی به عزم درست و یکی به رای بصیر

14 همیشه دولت و اقبال سوی او بینی یکی به فتح مبشر یکی به سعد بشیر

15 خدایگانا همواره قدر و همت تست یکی سنی و رفیع و یکی بلند و خطیر

16 ز هیبت تو برانداختند ببر و هژبر یکی ز بیشه نشست و یکی ز دشت مسیر

17 ز بهر مجلست ای شاه ابر و باد آمد یکی ز کوه بلند و یکی ز بحر قعیر

18 نثار مجلست آورد ابر و باد روان یکی ز دریا در و یکی ز کوه عبیر

19 درخت و مرغ شدند از پی تو باغ به باغ یکی گشاده نقاب و یکی کشنده صفیر

20 نشاط کن ملکا باده مروق نوش یکی به مجلس حزم و یکی به نعمت زیر

21 همیشه باد دو دست تو تا جهان باشد یکی به مشکین زلف و یکی به لعلی شیر

22 همیشه باد شها نیکخواه و بدخواهت یکی به بزم نشاط و یکی به رنج زحیر

23 همیشه دولت و اقبال با تو باد به هم یکیت باد ندیم و یکیت باد وزیر

24 همیشه باد سر و دیده بداندیشت یکی بریده به تیغ و یکی خلیده به تیر

عکس نوشته
کامنت
comment