- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گدای کوی خراباتم و غمم این است که باده آتش سوزان و کاسه چوبین است
2 مزاج باده پرستان گرفته ام در عشق به جان ازان نبود رغبتم که شیرین است
3 ز بخت تیره به غیر از زیان مرا چه رسد هزار زخم بر اعضا و جامه مشکین است
4 خبر ز ناله ی جانسوز کوهکن دارد چه شد که صورت شیرین به خواب سنگین است
5 عجب مدار به زیر فلک ز کثرت خلق هجوم کرده مگس، بس که خانه شیرین است
6 سر کسی که بجنبد به دهر، نیست سلیم دگر ز خواندن شعرم چه چشم تحسین است؟