پیش از آن دم که قضا در پی از جویای تبریزی غزل 492

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

پیش از آن دم که قضا در پی ایجادم بود

1 پیش از آن دم که قضا در پی ایجادم بود عکس رخسار تو در آینهٔ یادم بود

2 هست دل در طلب هر چه میسر نبود آنچه از دیده نهان بود پریزادم بود

3 همچو برگی که زگل بر سر خاری ریزد دور ازو بر مژه لخت دل ناشادم بود

4 صید دل شکر که منت کش صیاد نشد موج خوناب جگر خنجر فولادم بود

5 لب فرو بستنش امروز ز اندیشهٔ غیر سیر آهنگ تر از شوخی فریادم بود

عکس نوشته
کامنت
comment