-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیش از آنی که محبت به جهان باب نبود دل ما بود که آسوده از این باب نبود
2 شده پرخون اگر از نام جدایی چه کنم تاب زین بیش دگر بر دل بیتاب نبود
3 نظر حسرت ما کرد دل خنجر آب ورنه تقصیر ز بیرحمی قصاب نبود
4 رقصکردن بدم تیر میخواست دلم ورنه اسباب طرب این همه نایاب نبود
5 سحر چشم سهمیت کرد گران خواب او را اینقدر بخت من غمزده در خواب نبود
6 ما که با دست تهی پشت به دنیا کردیم لازم این همه زینب و اسباب نبود
7 (صامتا) در بر من ذوق عجیبی دارد این غزل گرچه پسندیده احباب نبود