پیش از روزی، که خاک قالبم از هلالی جغتایی غزل 136

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

پیش از روزی، که خاک قالبم گل ساختند

1 پیش از روزی، که خاک قالبم گل ساختند بهر سلطان خیالت کشور دل ساختند

2 صد هزاران آفرین بر کلک نقاشان صنع کز گل و آب این چنین شکل و شمایل ساختند

3 خوبرویان را جفا دادند و استغنا و ناز بر گرفتاران، بغایت، کار مشکل ساختند

4 کار ما این بود کز خوبان نگه داریم دل عاقبت ما را ز کار خویش غافل ساختند

5 آه! ازین حسرت که: هر جا خواستم بینم رخش پیش چشم من هزاران پرده حایل ساختند

6 هر کجا رفتند خوبان، به شد از باغ بهشت خاصه آن جایی که روزی چند منزل ساختند

7 می تپم، نی مرده و نی زنده، بر خاک درش همچو آن مرغی، که او را نیم بسمل ساختند

8 منظر عیش هلالی از فلک بگذشته بود خیل اندوه تو با خاکش مقابل ساختند

عکس نوشته
کامنت
comment