- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پیش از بنای مدرسه و رسم خانقاه از نور روی دوست بدو برده ایم راه
2 جان بود جام بود و می ناب ارغوان آن می که پیش او خجلست آفتاب و ماه
3 خرم دلی، که از همه آزاد و فرد شد جز روی دوست روی ندارد بهیچ راه
4 یک لحظه از مشاهده دوست وا ممان در خود نظر مکن، که غیورست پادشاه
5 در مصر کاینات عزیز جهان شوی گر یوسف دلت بدر آید ز قعر چاه
6 در نیمه ره ممان، که چو غوره ترش شوی «الا الله » ار نگویی کفرست «لااله »
7 از عجله دور باش و تأنی روا مدار ای دل، صبور باش، که دورست پیشگاه
8 معشوق من، مسوز مرا بیش ازین، که من از جور تو بحضرت عشق آورم پناه
9 مستست قاسمی و بره راست میرود از ننگ طعنهای رقیبان رو سیاه