چون هوای باغ با این شکل موزون کرده‌ای از جامی غزل 444

چون هوای باغ با این شکل موزون کرده‌ای

1 چون هوای باغ با این شکل موزون کرده‌ای از لب خندان درون غنچه را خون کرده‌ای

2 بر لب جو نیست این گل بل کز اندام چو گل پیرهن را بر کنار جوی بیرون کرده‌ای

3 نیست هم در آب عکس گل که بهر شست و شوی جا درون آب با اندام گلگون کرده‌ای

4 بود پابرجا به سان کوه صبرم لیک تو کوه را از پایمال هجر هامون کرده‌ای

5 هرچه خوبان را بود یکسر تو تنها داری آن وز همه بر سر معنبر کاکل افزون کرده‌ای

6 دل ز دور خط تو بیرون نمی‌یارد شدن می‌ندانم زیر لب بازش چه افسون کرده‌ای

7 می‌دمد بوی جنون عشق جامی زین غزل گویی استمداد فیض از روح مجنون کرده‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment