جامی

جامی

جامی
جامی

چون خرامان قدت ای سرو دلارا بنگرم از جامی غزل 354

غزل 354 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

چون خرامان قدت ای سرو دلارا بنگرم

1 چون خرامان قدت ای سرو دلارا بنگرم صد سرت بینم به راه افتاده هر جا بنگرم

2 سوختم از شوق سرچند از حیا پیش افکنی سربه بالا کن که سیر آن روی زیبا بنگرم

3 تا نه صد تن صف کشند از عاشقان مگشا نقاب من کیم تا روی تو خواهم که تنها بنگرم

4 رفتی و گفتی که فردا دیدنم معلوم نیست وانگر بهر خدا تا بخش فردا بنگرم

5 چون تو پیش آیی شوم حیران میان مرگ و زیست کت بدین شکل کشنده ننگرم یا بنگرم

6 از هجوم ساجدان هرگز نشد فرصت مرا تا به خاک ره نشانی زان کف پا بنگرم

7 چون دل جامی نبینم هیچ دل شیدای تو گر چه حال یک به یک دلهای شیدا بنگرم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چون خرامان قدت ای سرو دلارا بنگرم

شاعر شعر چون خرامان قدت ای سرو دلارا بنگرم چه کسی است ؟

شاعر شعر چون خرامان قدت ای سرو دلارا بنگرم جامی می باشد.

شعر چون خرامان قدت ای سرو دلارا بنگرم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر چون خرامان قدت ای سرو دلارا بنگرم چیست ؟

قالب شعر چون خرامان قدت ای سرو دلارا بنگرم غزل است

مضمون اصلی شعر چون خرامان قدت ای سرو دلارا بنگرم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی