- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون به رخ عرق فشان میکشی آستین فرو آب حیات میرود پیش تو در زمین فرو
2 بیخبر آمدی فرو در دل بینوای من شاه به خانهٔ گدا نامده این چنین فرو
3 در ره آن سهی قدم پای به گل شده فرو آه اگر بیاورد سر به من حزین فرو
4 گشته سوار و خورده می من همه جا روان ز پی تا دگری نیاردش مست ز پشت زین فرو
5 نرگس چشم ساحرت چون زند آتشم به دل ریزد از آب دیدهام صد گل آتشین فرو
6 وجه سفید ره نیم سجدهٔ توست وای اگر خاک در سرای تو ریزدم از جبین فرو
7 قابل خسروی بود هرکه بسان محتشم سر به غلامی آورد پیش تو بر زمین فرو