- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون نخل تو از ناز گرانبار برآید شمشاد ز جا، سرو ز رفتار برآید
2 دل می رود از سینه و پیکان تو باقی ست رحم است بر آن یار که از یار برآید
3 شرمندهٔ عشقیم که بی چاره و تدبیر آسان کند آن کار که دشوار برآید
4 از ناخن عشقم رگ جان زمزمه ساز است بی زخمه صدا کی شود، از تار برآید؟
5 بگذار حزین از کف خود بادهٔ پندار تا ساغرت از میکده سرشار برآید