1 چون درد توام در این دل ریش افتاد بیگانگی ام نخست بر خویش افتاد
2 چون دیده به جستجوی رویت برخاست از آرزوی تو اشک در پیش افتاد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 عمر از پی افزون زر کاسته گیر صد گنج زر از رنج تن آراسته گیر
2 پس بر سر آن گنج چو بر صحرا برف روزی دو سه بنشسته و برخاسته گیر
1 تا حا و دو میم و دال نامت کردند عرش و فلک و کعبه مقامت کردند
2 اکنون که به رهبری تمامت کردند سرتاسر آفاق به نامت کردند
1 رو دیده بدوز تا دلت دیده شود زان دیده جهان دگرت دیده شود
2 گر تو ز سر پسند خود برخیزی احوال تو سر به سر پسندیده شود
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به