-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون نسخه جمال تو خالیست از غلط در وی چرا کشند لب و عارض تو خط
2 شک داشت در وجود دهانت دبیر حسن بر لب پی شک از دو سه خال تو زد نقط
3 بغداد حسن را که تو در وی خلیفه ای جاریست ز آب دیده ما بر کنار شط
4 منویس نامه پیش رقیب زبان دراز خط چون توان نوشت قلم را نکرده قط
5 بنما میان دوباره که شکل تو کام ما ندهد نتیجه گر نه مکرر شود وسط
6 آهنگ اوج عشق ز تردامنان مجوی پرواز جره باز نیاید ز طبع بط
7 جامی خجل مباش گر از قحط قافیه واقع شود به مطلع و مقطع تو را غلط