1 چون سوز توام در این دل ریش گرفت دل با تو طریق لابه در پیش گرفت
2 بسیار خروشید و خراشید جگر در تو نگرفت و دل سر خویش گرفت
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 یا ترک من بی دل غمخوار بگوئید یا حال من دلشده با یار بگوئید
2 یا از من و از غصه من یاد نیارید یا قصه در دم بر دلدار بگوئید
1 گویی که آن زمان که مرا آفریدهاند با عشق روح در جسد من دمیدهاند
2 در وقت آفرینش من شخص من مگر از خون مهر و نطفه عشق آفریدهاند
1 خورشید رخت چون ز سر کوی برآید فریاد زن و مرد زهر سوی برآید
2 مه کاسته زانروی برآید که به خوبی هر شب نتواند که چو آن روی برآید
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **