1 چون بند تو بنده را همی پند بود دربند تو بنده تو خرسند بود
2 لیکن پایش چه در خور بند بود ور نیز بود غایت آن چند بود
1 برترست از گمان ملک مسعود بادتا جاودان ملک مسعود
2 کام گردد به بوی نافه مشک چون بگوید زبان ملک مسعود
1 دل از دولت همیشه شاد بادت که ما شادیم تا بینیم شادت
2 تو آنی کز خرد چیزی نماندست درین گیتی که آن ایزد ندادت
1 امیر غازی محمود رای میدان کرد نشاط مرکب میمون و گوی و چوگان کرد
2 زمین میدان بر اوج چرخ فخر آورد چو شاه گیتی رای نشاط میدان کرد