1 چون بند تو بنده را همی پند بود دربند تو بنده تو خرسند بود
2 لیکن پایش چه در خور بند بود ور نیز بود غایت آن چند بود
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ز سر گیتی پیر بوده جوان شد که سلطان گیتی ملک ارسلان شد
2 زمین پادشاهی جهان شهریاری کزو تاج خورشید و تخت آسمان شد
1 کوس ملک آواز نصرت بر کشید کفر و شرک از هول آن سر در کشید
2 فخر شاهان جهان بهرامشاه شد سوی هندوستان لشکر کشید
1 چو سوده دوده به روی هوا برافشانند فروغ آتش روشن ز دود بنشانند
2 سپهر گردان بس چشم ها گشاید باز که چشم های جهان را همه بخسبانند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به