1 چون مرا با عشق تو دردی بود در میان ماجرا گردی بود
2 بار عشق او به جان و دل کشد در وفاداری اگر مردی بود
3 بشکند بازار گرمم در وصال در جهان هر جا که دم سردی بود
4 روی تو با ماه چون نسبت کنم او که هرجایی و ره گردی بود
5 راه عشقت را به مردی بسپرم کوری آن کس که نامردی بود
6 دل به دست دلبری افکنده ام جان فدای نازپروردی بود
7 بر دل بیچاره ی من ره زده هرکجا اندر جهان دردی بود
دیدگاهها **