- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
چون نعمتهایی را که ادراک غذا بر آنها توقف دارد مجملا دانستی بدان که ادراک غذا و فهمیدن آن مطلقا فایده نمی بخشد مادامی که خواهش به آن نباشد و آدمی شوق و رغبت به آن نداشته باشد همچنان که بیمار طعام را می بیند و می داند که آن بهترین چیزهاست از برای او و لیکن چون رغبت او ساقط شده است از آن کناره می کند. ,
پس چیزی خوردن بعد از فهمیدن غذا، به رغبت آن موقوف است لهذا خدای تعالی گرسنگی را خلق کرده و بر انسان مسلط ساخت، مثل طلبکاری که او را مضطرب سازد و اگر این رغبت، بعد از خوردن قدر ضرورت، زایل نشدی هر آینه آدمی خوردی تا هلاک شدی پس سیری و کراهت طبع از طعام را آفرید تا بعد از خوردن قدر حاجت، چیزی خوردن را ترک نماید. ,
و آدمی را مانند زرع قرار نداد که هرگاه آب در بیخ آن جاری باشد به خود می کشد تا فاسد گردد و از این جهت محتاج به شخصی است که گاهی آن را آب دهد و زمانی سد کند. ,
و چون محض رغبت و خواهش، بدون عزم و اراده برداشتن طعام، و خوردن، ثمره نداشت حق تعالی در آدمی اراده را آفرید. ,
و بسا باشد که محتاج به قوه غضبیه باشد تا کسی را که خواهد غذای او را بگیرد از خود مندفع سازد پس قوه غضب را در او خلق کرد و هر یک از این گرسنگی و سیری و اراده و غضب، بر اسباب بی نهایت محتاج است و چون مجرد فهمیدن غذا و گرسنگی و اراده غذا و خوردن فایده ندارد مادامی که قدرت بر تحصیل غذا و برداشتن آن نداشته باشد پس اکل غذا موقوف است بر آلات و اعضایی که آدمی آن را طلب کند و بر جوارحی که آن را بردارد. ,
پس به این جهت پروردگار حکیم اعضایی از برای حیوانات آفرید که تو ظاهر آنها را می بینی و از اسرار و حکمتهای آن غافل و بی خبری. ,
بعضی از آنها را به جهت طلب غذا خلق فرمود، چون دو پا از برای انسان، و بال و پر از برای مرغان و چهار دست و پا از برای چهار پایان. ,
و بعضی دیگر را به جهت دفع کسی که مانع از تحصیل غذا باشد آفرید پس بعضی حیوانات را شاخ داد و برخی را دندان عطا فرموده و پاره ای را چنگال ارزانی داشت و بعضی دیگر را نیش کرامت کرد و از برای انسان، اسلحه آفرید. ,
و بعضی دیگر از اعضا را به جهت برگرفتن غذا مقرر فرمود، چون: دست از برای انسان و منقار از جهت مرغان و دهان از برای سایر حیوانات، و از برای هر یک از این اعضا، اسباب بی نهایت و حکمتهای بی غایت است که بیان آنها در قوه احدی نیست. ,