- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی خون می چکد ز قطع نظر چون کند کسی
2 تا کی به یاد لعل لبی شام تا سحر دل در فشار پنجهٔ غم خون کند کسی
3 تا چند بی تو پنجهٔ مژگان خویش را مرجان صفت ز اشک جگرگون کند کسی
4 سرخوش شود زبوی می «لی مع اللهی» خود را دمی ز خویش چو بیرون کند کسی
5 باید نخست ساخت وضو ز آب دیده اش خواهد چو طوف تربت مجنون کند کسی
6 جویا اسیر طور تو، آخر مروتی! ظلم اینقدر به عاشق مفتون کند کسی؟