- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون با من در سخن آن لعل آتشناک خواهد شد به کامم هر چه زهر است از لبش تریاک خواهد شد
2 هجوم عاشقان در کوی او افزود و خوشحالم کزین پس در هلاک دوستان بی باک خواهد شد
3 چه غم گر دامن پاکت به خونم گردد آلوده که فردا هم به آب دیدهٔ من پاک خواهد شد
4 نی ام نومید اگر دستم بود کوته ز دامانش چو می دانم که در جولانگه او خاک خواهد شد
5 ز مست افتادنم در مسجد، ای زاهد، مشو رنجه که صحن مسجدت فردا زمین تاک خواهد شد
6 چه چاک پیرهن می دوزی ای زاهد، وزین غافل که تا دامن گریبان کفن هم چاک خواهد شد
7 شود سودای پا بوس تو افزون در سر عرفی درین زودی همانا بستهٔ فتراک خواهد شد