- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چون لبت از مصر کی خیزد نبات کز نباتت میچکد آب حیات
2 دوستانت ز آب حیوان بینصیب تشنگان جان داده نزدیک فرات
3 صانع از روی تو شمعی برفروخت دفع ظلمت را میان کاینات
4 پیش نقش رویت ایمان آورند بتپرستان زمین سومنات
5 بود در خوبان نظر کردن حرام حسنت آمد کرد محو سیئات
6 از کمند زلف جانآویز تو جان ندارد هر که میجوید نجات
7 صبر فرمایی مرا در عاشقی چون نمایم بر سر آتش ثبات
8 گر کند چشمت به درویشان نظر مایه حسن تو را باشد زکات
9 زندگانی را ز سر گیرد همام گر به خاکش بگذری بعد از وفات